قسمت سوم روانشناسی بیماریهای همهگیر
در قسمت اول در مورد ضرورت پرداختن به موضوع روانشناسی بیماریهای همهگیر صحبت کردم. در قسمت دوم به برخی تعاریف مهم در این زمینه اشاره کردم و در این قسمت مختصری در مورد تاریخچهی قرنطینه صحبت میکنم.
جوامع قرون وسطی متوجه رابطهای بین گذر زمان و شیوع بیماریها شدند. اونها فهمیدند که وقتی کسی برای مدتی علائم بیماری رو نشون نمیده، یعنی بیمار نیست و وقتی این شخص وارد شهر میشه دیگران رو بیمار نمیکنه. روی همین حساب، اونها افراد رو بهطور اجباری جداسازی کردند. اولین قرنطینهی شناخته شده در دنیا در سال ۱۳۷۷ میلادی در شهر راگوسا اجرا شد.
کسانی که قصد بازدید از شهر رو داشتند مجبور بودند ابتدا به مدت ۳۰ روز (تِرنتین – trentine) در جزیرهای در نزدیکی این شهر ساکن بشن و اگه علائم بیماری رو نشون ندادند، اجازهی ورود پیدا میکردند. این بازه بعداً به ۴۰ روز افزایش یافت و لغت quarantine یا قرنطینه از اینجا شکل گرفت.
قرنطینه کردن یکی از معدود روشهای موثر برای جلوگیری از شیوع بیماری طاعون سیاه در اون زمان بود. کاربرد این روش بهسرعت در سراسر اروپا گسترش یافت. این روش هنوز هم یک روش کاربردی در سطح ملی و بینالمللی برای جلوگیری از انتشار بیماریهای واگیرداره.
منبع:
Psychiatry of Pandemics – A Mental Health Response to Infection Outbreak – Springer Publishing,