خود سیسالهی عزیزم! اگر نامهی مرا میخوانی، یعنی آنقدر عمر کردهای که این نامه به دستت رسیده. یعنی از بیشمار خطری که جانت را تهدید کرده، جان سالم بهدر بردهای. و یعنی تمام آن لحظات غم، ناامیدی و درماندگیای را که بهنظرت بیپایان میرسیدند، پشت سر گذاشتهای. روزی که مرا میخوانی، من دیگر رفتهام. من میروم، تا تو بیایی. میدانم که دلت برایم تنگ میشود. شاید امروز موهایت بهبلندی من نباشد. شاید پوستی بهصافی من نداشته باشی. شاید عزیزان امروزم، در کنارت نباشند. اگر مرا سرزنش کنی که قدر داشتههایم را نمیدانم، به تو حق میدهم. اما افسوس مرا نخور. تو امتداد منی. هرچه هستی و هرچه روزگار برایت رقم زده، بدان که من به تو افتخار میکنم.
فرزاد بیان