سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده که ویروس کرونا با «اپیدمی اطلاعات» مواجه شده. یعنی اطلاعات بیش از حد زیاد شده و این زیادی اطلاعات تشخیص حرف حساب از ناحساب رو برای مردم سخت کرده.
بنابراین، جا داشت قبل از اضافه کردن یه محتوای جدید به اینترنت از خودم بپرسم که چرا؟ چه ضرورتی داره که در مورد روانشناسی بیماریهای همهگیر حرف بزنم؟
میدونم که خیلی از شما جواب بهتری از من برای این سوال دارید و دربارهی ضرورت پرداختن به بعد روانی بیماریهای همهگیر – در حال حاضر کرونا – کاملاً آگاهید. با این حال شاید کمی توضیح اهمیت این قضیه رو هممون روشنتر کنه. (واقعاً فکر نمیکنم در طول تاریخ بشر کسی موفق شده باشه موضوعی رو برای «همه» روشن کنه! همونطور که معلمامون میگفتن اگه این حرفا فقط به درد یه نفرم بخوره همون کافیه.)
قبلاً در یک پست خیلی خلاصه در مورد حس و حالی که ممکنه این روزا داشته باشیم نوشتم:
گفتم که شاید از این که کرونا بگیری نگرانی. شاید از این که اطرافیانت کرونا بگیرن نگرانی. شاید از این که ناقل کرونا به عزیزانت بشی نگرانی. شاید از این که میخوای مراقبت کنی ولی وسایلش نیس حس درماندگی داری. شاید از دیدن افتضاح مدیریت بحران در کشور عصبانیای. شاید از این که میبینی جونت برای مسئولان کشورت ارزشی نداری کفری شدی. شاید از این که تو خونه موندی کلافه شدی.
شاید از این که فک میکنی مجبوری بری سر کار احساس آسیبپذیری میکنی (چون واقعاً آسیبپذیر هم هستی)
و در آخر نوشتم که هر احساسی داری، کسی حق نداره مجبورت کنه طور دیگهای احساس کنی. از احساسی که داری و علتش آگاه باش و تا جایی که از دستت برمیاد از خودت و اطرافیانت مراقبت کن.
اینها فقط بخشی از اهمیت بعد روانی بیماریهای همهگیره. به لیست نگرانیها، ترسها و خشمها وضعیت کسانی که خودشون و یا اطرافیانشون کرونا گرفتهن یا در اثر کرونا جان باختهن رو اضافه کنید. پدر یا مادری که کرونا گرفته (در بعضی موارد هر دو)، فشاری که برای مراقبت روی دوش فرزندانش هست. ترس از دست دادن والدین. و در مواردی که عزیزی در اثر کرونا درگذشته، غم و اندوه اطرافیان، فرزندان، همسر، دوستان.
به این لیست فشار روانی سنگین روی کادر درمانی رو اضافه کنید. این گروه مستعد ابتلا به بیماری ویروسی و آسیبهای روانی هستند. طبق آمار رسمیای که از همهگیری ویروس سارس در سال ۲۰۰۳ دردسته، ۲۰ درصد پرسونل درمانی درگیر در این همهگیری دچار PTSD یا اختلال استرسی پس از آسیب روانی شدند.
اهمیت پرداختن به روانشناسی بیماریهای همهگیر به همینجا ختم نمیشه. اون کسی که علیرقم اطلاعرسانیها موارد بهداشتی و پیشگیری رو رعایت نمیکنه، بیمار میشه و بیماری به بیشمار افراد دیگه انتقال میده، مسئلهی این شخص یه مسئلهی روانیه، مسئلهی این شخص مربوط به افکار و ایدهها و باورهاشه. پیدا کردن راهکارهایی برای تاثیر گذاشتن روی این شخص و تغییر رفتارش (که به نفع همهی جامعهست) در حیطهی روانشناسیه.
تاثیر اخبار و شایعات مرتبط با بیماریها بر انتخابهای افراد، این که توی خونه خوددرمانی کنه یا به مراکز درمانی مراجعه کنه، تردید برخی از افراد در مقابل واکسیناسیون (در مواردی که برای بیماری واکسن وجود داره) و همچنین اتخاذ سیاستهای کلان همه و همه به باورهای روانی فرد مربوط میشه.
برای درک روشنتر همهی این موارد، و اتخاذ تصمیمهای موثرتر چه در سطح فردی و چه در سطح سیاستگذاری کلان نیاز داریم به مقولهی روانشناسی بیماریهای همهگیر بپردازیم.
در قسمتهای بعدی با جزییات بیشتری در مورد مواردی که به اختصار در این مطلب بهشون اشاره کردم صحبت میکنم.