۱- مزلو در یک آزمایش تعدادی تابلوی نقاشی «خوب» و «بد» را به شرکتکنندگان نشان داد. افراد هرچه بیشتر با یک نقاشی خوب آشنا میشدند، علاقهشان به آن تابلو بیشتر میشد و بیشتر میتوانستند از آن لذت بردند. در مقابل، هرچه بیشتر با یک تابلوی بد آشنا میشدند، لذت کمتری از آن تابلو میبردند و کمتر آن نقاشی را ترجیح میدادند. مزلو از آنجایی که معیاری عینی برای تعیین خوبی و بدی یک اثر نقاشی نداشت، نتایج تحقیقش را منتشر نکرد و فقط در کتاب خود به آن اشاره کرده است.
او همین وضع را بر روابط بین انسانها هم حاکم میبیند. هرچه کسی به یک انسان «خوب» نزدیکتر میشود و بیشتر او را میشناسد، علاقه و ترجیحش نسبت به او افزایش مییابد و هرچه بیشتر انسانی را که «بدیهایش» بر «خوبیهایش» میچربد وارسی میکند، به او کمعلاقهتر میشود (۱).
۲- فرم و سرعت زندگی مدرن، اجازهی بررسی دقیق و تصمیمگیری با ملاحظه را در بسیاری از موقعیتها به افراد نمیدهد (۲). محدودیتهای اجتماعی، کمبود وقت، حواسپرتی، هیجانات و یا خستگی ذهنی ما را بهسمت میانبرها سوق میدهد: چقدر پیش آمده که کتابی را از روی جلدش قضاوت کرده باشیم؟ ذهن انسان با دیگر انسانها هم همین کار را میکند: آنها را از روی ظاهرشان قضاوت میکند. قضاوت آدمی در پارهای از مواقع واقعبینانه است (۳) و در پارهای دیگر، بهخصوص وقتی پای جذابیت ظاهری در میان باشد، ره به خطا میبرد (۴).
۳- در یک تحقیق که بر روی ۱۰۸ دانشجوی روانشناسی انجام گرفت، شرکتکنندگان، از روی عکسهایی که به آنان داده شد، زنان سفیدپوست لاغر را، جذابتر، موفقتر و دارای ویژگیهای شخصیتی ممتازتر از زنان سفیدپوست چاق ارزیابی کردند. درحالی که به زنان سیاهپوست چاق امتیاز بالاتری نسبت به زنان سیاهپوست لاغر دادند. (۵)
«اثر هالو» نامیست که بر روی این پدیده گذاشتهاند: قضاوت بخشی از یک چیز یا یک کس، از روی بخش دیگری از آن چیز یا کس (مثل قضاوت ویژگیهای شخصیتی از روی وزن یا رنگ پوست شخص). افراد جذابتر، بهعنوان افرادی گرمتر، مهربانتر، قویتر، حساستر، بهلحاظ جنسی واکنشپذیرتر، علاقهمندتر، آمادهتر، متواضعتر و اجتماعیتر شناخته میشوند (۶).
وقتی ظاهر سنجهی ارزیابی باشد، ظاهرگرایی اپیدمی میشود و جذابیت ظاهری، ارزش.
۴- به داستان موراکامی فکر میکنم. مردی دختر صددرصد دلخواهش را در خیابان میبیند و دیالوگهای مختلف را در ذهنش مرور میکند: «چطور میتوانم به او نزدیک شوم؟ چه باید بگویم؟ […] شاید صداقت از همهچیز بهتر باشد. میگویم: “صبح به خیر خانم. شما دختر صددرصد دلخواه من هستید.” نه اصلاً این حرف را باور نمیکند. حتی اگر هم باور کند، ممکن است نخواهد با من صحبت کند.» در تقلای پیدا کردن جملات مناسب، از جلوی هم میگذرند و دختر در جمعیت گم میشود. تازه بهفکرش میرسد چه میتوانسته بگوید… (۷)
(۱) Motivation and Personality, Abraham Maslow, P. 184-185
(۲) Influence: Science and Practice, Robert Cialdini, P. 9
(۳) Snap-Judgment Science, Nicholas Rule, Observer, May/June 2014
(۴) Stereotyping Based on Physical Attractiveness, Karen K. Dion, 1990
(۵) Weight Halo Effects: Individual Differences in Perceived Life
Success as a Function of Women’s Race and Weight, 2003
(۶) Reading Faces: Window to the soul?, Leslie A. Zebrowitz, P. 141
(۷) دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل، هاروکی موراکامی