در قسمت قبلی داستانهای دانا، با اصطلاح واقعگرایی سادهلوحانه آشنا شدیم. واقعگرایی سادهلوحانه میتونه به خطای شناختی «اثر اجماع کاذب» منجر بشه. اثری که ما میزان موافقت دیگران رو با نظرات و رفتارهای خودمون، بیش از حد ارزیابی میکنیم. اگه خاطرتون باشه واقعگرایی سادهلوحانه، به این قضیه اشاره داشت که نگاه ما به جهان یک نگاه عینی (objective) است و کسانی که با ما موافق نیستند، حتماً بیاطلاع، بیمنطق یا دارای سوگیری هستند و فرض بر این بود که آدمای عاقل و بامنطق، در صورتی که اطلاعات یکسانی دستشون باشه باید به نتیجهگیریهای یکسانی برسند. این عقیده ما رو مستعد خطای اثر اجماع کاذب میکنه؛ خطایی که باعث میشه موافقت دیگران با باورها، عقاید، نظرات و اعمالمون رو، بیشتر از میزانی که واقعاً هست ارزیابی کنیم. دقیقاً نقطه مقابل این خطای شناختی، «اثر منحصربهفرد بودن کاذب»ه که شخص خودش رو (شامل نظرات و عقاید و ویژگیها و…) زیادی منحصربهفرد میدونه.
دانا عاشق آهنگای قدیمی ایرانه.
بهنظر دانا، آهنگای قدیمی، صد میارزه به آهنگای امروزی.
دانا فکر میکنه که بیشتر مردم هم همین نظر رو دارند؛ یعنی اکثریت جامعه، آهنگای قدیمی رو ترجیح میدن.
دانا خودش رو یک آزادیخواه میدونه؛ باورهای آزاداندیشانه داره و برای همین تصمیم داره به «آقای آزاد» رای بده.
دانا فکر میکنه که بیشتر مردم هم همین باورها رو دارند و به آقای آزاد رای خواهند داد.
با بررسیهای بیشتری که انجام دادیم، متوجه شدیم که دانا معمولاً مرتکب خطای شناختیِ «اثر اجماع کاذب» میشه.
اثر اجماع کاذب (false consensus effect):
افراد تمایل دارند موافقت دیگران با باورها، عقاید، نظرات و اعمالشون رو، بیشتر از میزانی که واقعاً هست ارزیابی کنند. بهعبارت دیگه، افراد تمایل دارند فکر کنند که عقیده یا ترجیح خودشون، از عقیده یا ترجیح مخالفشون، رایجتره.
اثر اجماع کاذب از کجا میاد؟ یک روانشناس اجتماعی به نام Solomon Asch سازوکاری برای این سوگیری شناختی پیدا کرد:
وقتی افراد به ترجیحات خودشون و ترجیحات دیگران فکر میکنن، معمولاً متوجه این موضوع نیستند که ممکنه مبنای مقایسهشون با دیگران فرق داشته باشه؛ یا در اصطلاح این روانشناس: «موضوع مورد داوری» متفاوتی داشته باشند.
مثلاً اگر از دانا بخواید با ذکر مثال آهنگای قدیمی رو با آهنگای امروزی مقایسه کنه، به آهنگایی از قدیم اشاره میکنه که واقعاً خوبن (یعنی یک ناظر بیطرف میگه اینا آهنگای خوبیان) و از بدترین آهنگای امروزی مثال میاره؛ برعکس، کسی که بیشتر عاشق آهنگای امروزیه، مبنای مقایسهش رو روی آهنگای دیگهای میذاره. در ترجیحات سیاسی هم شرایط مشابهی برقراره.
کسانی که نظرات متفاوتی با ما دارند، ممکنه موضوع مورد داوری متفاوتی داشته باشند (در حال داوری چیزهای متفاوتی باشند). عدم درک این نکته، میتونه به سوءتفاهم و درگیریهای طولانیمدت منجر بشه. معمولاً به افراد/گروههای درگیر توصیه میشه سعی کنید با کفشهای طرفتون راه برید و دنیا رو از عینک او ببینید. گفتنش راحته و انجام دادنش سخت. با این حال، یک دانای واقعی، سعی میکنه اختلافات بر سر حقایق و تفاسیر رو، از اختلافات بر سر ارزشها و ترجیحات تفکیک کنه.
منبع:
Lee Ross, T. G. (n.d.). The Wisest One in the Room: How You Can Benefit From Social Psychology’s Most Powerful Insights, P.22–26.