در این مطلب که اولین بار به صورت یک مجموعهی تصویری در اینستاگرامم منتشر کردم، به مفهوم واقع گرایی سادهلوحانه میپردازم:
شخصی به نام «دانا» روی موضوعات مختلف وقت میذاره و دربارهشون فکر و مطالعه میکنه… دانا خیلی چیزا میدونه.
بهنظر اکثر مردم، دانا آدم باسوادیه. وقتی حرف میزنه، خیلیها ازش کلی چیز یاد میگیرن.
با این حال، بعضیها گاهی با حرفهای دانا موافق نیستن و باهاش مخالفت یا ازش انتقاد میکنن.
نظرات مخالف کمترین اهمیتی برای دانا نداره، چون معتقده که فقط یه آدم بیسواد یا بیمنطق ممکنه باهاش موافق نباشه.
وقتی دانا نظرش رو در مورد موضوعی، کامل و دقیق برای کسی توضیح میده، انتظار داره طرف مقابلش باهاش موافق باشه.
و وقتی طرف مقابلش موضوع رو درک نمیکنه یا به نتیجهگیری متفاوتی میرسه، دانا به عقل طرف شک میکنه.
چیزی که دانا نمیدونه، اینه که دچار «واقع گرایی سادهلوحانه» شده.
واقع گرایی سادهلوحانه
از نظر روانشناسهای اجتماعی، واقع گرایی سادهلوحانه سه تا ویژگی داره:
- شخص باور داره که دنیا رو بهصورت عینی و بدون سوگیری میبینه.
- شخص انتظار داره که همهی افراد به نتیجهگیریهای یکسانی برسن، چنانچه اطلاعات یکسانی در اختیار همه باشه و اطلاعات به صورت عقلانی تفسیر بشه.
- شخص معتقده که هر کسی نقطه نظری متفاوت با او داره، حتماً نادان، غیرمنطقی یا دچار سوگیریه.
تا وقتی حیطهی تاثیرگذاری دانا محدوده، ما بیشتر نگران خودش و کمی نگران مخاطبانش هستیم؛ اما زمانی که دانا به قدرت برسه (برای مثال تبدیل به چهرهی عمومی یا دخیل در امور سیاستگذاری بشه)، جا داره که نگران تکصدایی شدن کل جامعه بشیم.
منبع:
Ross, L., & Ward, A. (1996). Naive realism in everyday life: Implications for social conflict and misunderstanding. In T. Brown, E. S. Reed & E. Turiel (Eds.), Values and Knowledge (pp. 103–135)